رامینا غفاری
رامینا غفاری متولد ۱۳۵۴ در تهران است. او مراحل رشد خود را در یک خانواده فرهنگی در اصفهان گذرانده است. رامینا هنر خود را مدیون قالی و قلاب بافی مادربزرگش میداند. به گفته او هنر دوخت و بافت به نوعی در خانواده مادریش جاری بود. غفاری فعالیتهای جدی هنری خود را از اواخر دهه شصت شروع کرد. هماکنون ادامه کارهای هنری او در گالری رامینا در چهارباغ عباسی اصفهان متمرکز است. در حاشیه نمایشگاه ملی سوکا فرصتی دست داد تا با این هنرمند دوستداشتنی مصاحبهای داشته باشیم. گفتگوی صمیمی زیر حاصل این اتفاق زیباست.
کمی در مورد دوران نوجوانی
من از بچگی با هنر بزرگ شدم. مَن هنر خودم رو مدیون مادربزرگ و مادر خودم هستم. مادربزرگم قالیهای منطقه چالشتر چهار محال و بختیاری رو میبافت. البته قلاب بافی هم میکرد. در حال حاضر کارهای قلاب بافی نفیسی از ایشان به جا مونده که بسیار ظریف و زیبا هستند. همیشه فکر میکنم اگر هنری در من وجود داره، همونی هست که از قالی و فرش به پارچه پشمی پته رسیده. از همون بچگی عاشق ورزش بودم. همیشه عضو تیم والیبال مدرسه بودم. این فعالیت تا ازدواجم ادامه داشت. رشته دبیرستانم، ادبیات بود. بعدها در رشته دبیری ادبیات فارسی پذیرفته شدم و مدتی هم معلم آموزش و پرورش بودم.
آغاز دوران هنری
در دوران مدرسه، طرحی به اسم طرح کاد اجرا میشد. در این دوره من چند تا هنر رو انجام میدادم که زمینه خوبی رو در من ایجاد کرد. از هنرهایی که باهاشون آشنا هستم میتونم به گلدوزی با دست، رشتی دوزی، منجوق دوزی، سرمه دوزی و آینه دوزی بلوچ اشاره کنم. در سالهای ۶۹ یا ۷۰ دوخت کوبلن رو شروع کردم. البته نه واقعا به شکل کوبلن. توی این هنر از منجوق استفاده میکردم. هنوز هم همین کوبلنها رو دارم. بعد از کوبلن، یک سری از دوختهای دیگه رو هم یاد گرفتم. البته حین این کارها، گل چینی، دکوپاژ، گلدوزی با دست و انواع گلسازیها رو هم انجام میدادم. ناگفته نماند که از این کار، درآمدی هم کسب میکردم.
آشنایی با پته دوزی
تا اینکه اوایل دهه هشتاد با پته دوزی آشنا شدم. داستان از این قرار بود که توی میدان نقش جهان، در یک مغازه عتیقهفروشی، پارچهای دیدم که توجهم رو جلب کرد. بعد از اینکه از فروشنده اسم این هنر رو پرسیدم، با پته دوزی آشنا شدم. تصمیم داشتم یک روزی این پته عتیقه رو خریداری کنم. چند روزی گذشت تا اینکه یکی از مهمترین اتفاقات زندگی من رقم خورد. توی اتوبوس بودم که به طور اتفاقی، یک قطعه پته، روی کیف خانمی که رو صندلی اتوبوس نشسته بود رو دیدم. بعد از اینکه علاقه خودم رو نشون دادم، از آموزش این هنر در اصفهان سراغ گرفتم. نشانی گمشدهام رو پیدا کرده بودم. بلافاصله از اتوبوس پیاده شدم و رفتم فرهنگسرای فرشچیان. خلاصه ثبت نام کردم و پته دوزی برای من رسما شروع شد. بعد از یادگیری پته، حس کردم که دیگه بایستی روی همین هنر بایستی تمرکز کنم.
نوآوری در پته دوزی
همیشه عاشق تلفیق چند تا هنر در هم بودم. از این کار لذت میبرم و هدفم ایجاد یک چیز بدیع و نو هست. ابتدا طرحها رو از کرمان میگرفتم. اما به خاطر روحیه خلاقم، خودم شروع به طراحی کردم. طرح رو مشخص میکردم و توسط طراح پیاده میکردم. اولین نوآوری من در زمینه پته، استفاده از ابریشم تابلو فرش اصفهان در رنگهای مختلف بود. دلیلش شاید این بود که اون موقع، تعداد رنگ پته بسیار محدود بود.
مهمترین اتفاقات هنری
مهمترین اتفاق هنری برای من سفری بود که در سال ۹۸ به مدت یک هفته به فرایبورگ داشتم. جالب بود که در فرایبورگ مناظری از درختان سرو و تاکستانهای اونجا توجه من رو جلب کرد. یکی از نمونه کارهای خلاق من تابلوی سرو هست که در از طبیعت این شهر الهام گرفتم. بعد از برگشت از فرایبورگ، دومین اتفاق بزرگ برای من افتاد. از طریق آقای سهرابی، مکانی رو در سرای قزلباش، در اختیار من گذاشتند. در این مکان، گالری خودم رو راهاندازی کردم و در حال حاضر چند سالی هست که به فعالیت میپردازم. همسرم در تشویق من به هنر نقش مهمی داشته. همین موضوع یکی از دلایل پیشرفت من بوده. اگر حمایت روحی و مادی ایشان نبود، کار به گونه دیگهای رقم میخورد. البته اعضاء خانواده هم از من حمایت کردند. در حال حاضر، دختر بزرگم در معرفی کارهای من در فضای مجازی نقش مهمی داره.
علاقه به درخت زندگی
علاقه زیادی به طرح درخت زندگی دارم. این طرح به نوعی نشاندهنده انسجام خانواده هست. خانواده مادری و پدری من از جاهای مختلف ایران هستند. مادرم، اهل چالشتر و پدرم اهل دزفول هست. خودم متولد تهران و بزرگ شده اصفهان و شهرکرد هستم. فکر میکنم این پراکندگی جغرافیایی دقیقا نشون میده که چرا درخت زندگی برای من مهم بوده. هر شاخه اون به یک جایی و به یک فردی اشاره داره.
درود بر شما.
از دیدن آثار هنری ارزنده و خلاقانه جنابعالی بسیار لذت بردم.به حق که هنرمندانی چون شما باعث افتخار ایران زمین خواهند بود!
دست مریزاد.